مذهبی

کدام فرزندان امام حسن(ع)در کربلا حضور داشتند؟

کدام فرزندان امام حسن(ع)در کربلا حضور داشتند؟

امیدواریم از خواندن این مطلب، ((کدام فرزندان امام حسن(ع)در کربلا حضور داشتند؟)) لذت ببرید و برایتان مفید باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.

در زمان امام حسین علیه السلام که یکی از تلخ ترین دوران امامت اهل بیت علیهم السلام بود، تنها گروه اندکی آن حضرت را یاری کردند. از میان یاران آن حضرت، فرزندان امام مجتبی علیه السلام نیز حضور داشتند که ذیلا به معرفی آن عزیزان می پردازیم:

حضور سه فرزند در کربلا

شیخ مفید (ره) نوشته است که عمر و قاسم و عبدالله در کربلا با عموی بزرگوارشان شهید شدند.

 سرنوشت عبدالرحمن

و عبدالرحمن نیز با عمویش به‌سوی حج خارج شد؛ ولی در ابواء با لباس احرام از دنیا رفت.

 اسارت حسن بن حسن

و حسن بن حسن نیز با عمویش در کربلا حاضر بود و اسیر شد؛ اسماء بن خارجه او را از اسارت آزاد کرد و گفته شده جراحاتی از جنگ برداشته بود که بهبودی یافت؛ او با دختر عمویش فاطمه ازدواج کرده بود.

دیدگاه اصفهانی درباره ابوبکر بن حسن

ابوالفرج اصفهانی از فرزندی برای امام حسن ـ علیه‌السلام ـ یاد می‌کند که در کربلا شهید شد. به نام ابوبکر بن الحسن ـ علیه‌السلام ـ که احتمال دارد این فرد همان عمرو فرزند امام حسن ـ علیه‌السلام ـ باشد که کنیه او ابوبکر بوده است.

چنان‌که شیخ مفید نیز در نام شهدای کربلا از همین نام (ابوبکر) یاد کرده است.

کدام فرزندان امام حسن(ع)در کربلا حضور داشتند؟
کدام فرزندان امام حسن(ع)در کربلا حضور داشتند؟

شهادت قاسم بن حسن (ع)

قاسم پسر حضرت امام حسن (علیه السّلام) در واقعه عاشورا هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود و چهره نورانی و درخشانی داشت. با اصرار بسیار زیاد از حضرت امام حسین (علیه السّلام) اجازه گرفت تا به میدان جنگ برود و با دشمنان بجنگد. در مقاتل نوشته اند که وی با سی و پنج نفر از دشمنان جنگید و آنان را به درک واصل کرد.

«راوى گوید که:

من در میان لشکر عمر بودم که دیدم کودکى از لشکر امام حسین (علیه السلام) جدا شد و متوجّه لشکرگاه گردید و نور از جبین مبین او مى‏ تابید و پیراهنى و ازارى پوشیده بود و دو نعل در پا کشیده بود و بند نعل راست او گسیخته بود، در آن حال عمر پسر سعد ازدى گفت: به خدا سوگند که مى ‏روم تا او را به قتل آورم، گفتم: سبحان اللَّه آیا دل تو تاب آن دارد که بر او ضربت بزنى، به خدا سوگند که اگر بر من تیغى حواله کند، دست به دفع آن نمى ‏گشایم و این گروهى که او را در میان گرفته‏ اند او را کافى است، پس آن ملعون بدگهر اسب تاخت و ضربتى بر سر آن امامزاده مطهّر زد که به رو در افتاد و فریاد کرد که: وا عمّاه مرا دریاب،

ناگاه دیدم که امام حسین (علیه السّلام) مانند عقاب آمد و صفها را شکافت، چون شیر خشمناک بر آن کافران بی باک حمله کرد و تیغى حواله عمر قاتل آن امامزاده مظلوم کرد، آن لعین دست پیش آورد، حضرت دست او را جدا کرد، آن ملعون فریاد زد لشکر اهل نفاق جمع شدند که آن ملعون را از دست حضرت رها کنند، جنگ در پیوست و آن ملعون کشته شد و آن طفل معصوم در زیر اسبان مخالفان کوفته شد.

چون حضرت آن کافران را دور کرد، بر سر فرزند برادر گرامى خود آمد دید که پا بر زمین مى ‏ساید و عزم پرواز اعلی علیّین دارد و جوى اشک حسرت از دیده‏ هاى مبارکش جارى شد و گفت: به خدا سوگند که بر عموی تو گران است که تو از او یارى بطلبى و نتواند تو را یارى کند، خدا دور گرداند از رحمت خود آنها را که تو را به قتل آوردند و واى بر گروهى که پدر و جدّ تو خصم ایشان باشند،

پس حضرت آن شهید معصوم را برداشت و سینه ‏اش را بر سینه خود گذاشت و پاهاى او را بر زمین مى‏ کشید و او را برد تا در میان کشتگان اهل بیت خود گذاشت و گفت: خداوندا کشندگان ما را بکش و جمعیّت ایشان را پراکنده گردان و احدى از ایشان را مگذار و هرگز ایشان را نیامرز، پس فرمود: اى پسر عموهای من و اى اهل بیت و برادران من صبر کنید که بعد از این روز دیگر مذلّت و خوارى نخواهید دید و به عزّت و سعادت ابدى خواهید رسید.»

شهادت عبد اللّه بن الحسن (ع‏)

پس عبد اللَّه اکبر پسر حضرت امام حسن (علیه السّلام) قدم در معرکه نهاد و به تیغ آبدار چهارده نفر از آن کافران غدّار را به درک اسفل نار فرستاد و بعد از مقاتله بسیار هانى بن ثبیت حضرمى بر آن امامزاده عالى‏ قدر ضربتى زد و شربت شهادت نوشید و به پدر و جدّ بزرگوار خود ملحق گردید و به روایت حضرت امام محمّد باقر (علیه السّلام) عبد اللَّه را حرمله بن کاهل او را به درجه شهادت رسانید.

سرگذشت حسن بن حسن(ع)

چهارمین فرزند امام مجتبی علیه السلام که در حادثه کربلا حضور داشت «حسن بن حسن» معروف به حسن مثنی است، وی در روز عاشورا به میدان رفت و جنگ نمایانی کرد و سر انجام روی زمین افتاد؛ هنگامی که سپاه دشمن برای جدا کردن سرها آمدند، دیدند او هنوز زنده است و رمقی در بدن دارد، زنی به نام «اسماء» که از خویشاوندان مادری او بود وساطت کرد و او را با خود به کوفه برد و مداوا نمود تا بهبود یافت و بعد به مدینه رفت.

امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا