سرگرمی :)

لطیفه روز با ترجمه اختصاصی مجله اینترنتی ایران فان ۱

۷ لطیفه اول زیر به طور اختصاصی توسط مجله اینترنتی ایران فان از سایت های خارجی ترجمه شده اند ، هر گونه کپی برداری از آنها تنها با ذکر نام و نشانی اینترنتی مجله اینترنتی ایران فان مجاز است.

 

من یه چیز چیز جالب درباره رژیم گرفتن کشف کردم ، اینکه همیشه روز دوم از روز اول آسون تره! چطور؟! چون شما روز دوم از رژیم گرفتن بیرون می آیی!

 

به نظرتون میشه جوک هایی رو که درباره غذا و رژیم هستند رو به عنوان «جوک خوردن» صدا زد؟!

 

+ چیکار کنم روز تولد همسرم یادم نره؟!

– کافیه یه بار یادت بره ، از اون موقع به بعد دیگه همیشه تولدش یادت میمونه!

 

سخت ترین بخش رژیم این نیست که به غذای کم خودت نگاه کنی، اینه که به غذای خوشمزه بقیه نگاه کنی!

 

مادرم به من گفت که به دنبال رویا هایت باش. و من خوابیدم!

 

+ چرا فرانسوی ها حلزون میخورند؟     -چون آنها غذای تند را دوست ندارند!

 

+ موتور سیکلت خندان را میشناسی؟    – یاماهاهاااا:)

 

تو پیامرسان ایرانی داشتم به طرف میگفتم که ماشینم پورشست و ویلا دارم…

نمیدونم چرا یهو اس ام اس اومد یارانه شما قطع گردید.

 

سایپا مدل برقی ساینای ۳۰میلیونی رو تولید کرده با قیمت ۷۰ میلیون تومن ، حساب کردم ده سالم که بخوای این ماشینو سوار شی ۴۰ میلیون پول بنزینش نمیشه!

 

تنها دلیل درس نخوندن من اینه که هر وقت به ساعت نگاه میکنم ، رند نیست ، صبر میکنم تا رند شه ، بعد یادم میره ، دوباره صبر میکنم تا رند شه و این چرخه تا سر جلسه امتحان ادامه داره!

 

دقیقا از همونجایی که نمیخونی و میگی « از این که عمرا سؤال بیاد» یه سؤال سه نمره ای میاد!

 

هر وقت سالار عقیلی میگه ایران اگر دل تو را شکستند ، زن داییم با گوشه روسریش اشکاشو پاک میکنه. زن داییم اسمش ایرانه!

 

اگه تو زندگی دنبال کسی هستید که بهش تکیه کنید ، چرا پشتی نمی خرید؟!

 

ده روزه هر چی فال میگیرم ، میگه سفری در پیش داری، والا با این وضع مالی من که دارم روز به روز بی پول تر میشم فکر کنم منظورش سفر آخرته!

 

یه مایع دستشویی خریدیم خیلی خوشبوئه ، هر دفعه دستامو میشورم یکم میزنم به لباسم.

دیروز بارون اومد ، یه دفعه دیدم دارم کف میکنم!!

 

تو زندگی مهم ترین چیز اینه که بتونی شلوارت رو خوب بکشی بالا ! چون به هر موفقیتی برسی میگن ، این همونیه که نمی تونست شلوارش رو بکشه بالا!!

 

این آمبولانس های بهشت زهرا که میندازن تو خط ویژه و آژیر کشون میرن هدفشون چیه؟

۱- اون مرحوم دیرش شده؟!!
۲- عزرائیل پشت فرمونه؟!!

۳-دارن یکی رو میبرن بکشن ؟!!

۴-میترسن میت زنده بشه؟!!

 

یه بارم خواستم نه سیخ بسوزه نه کباب ….. گوجه ها سوخت!

 

یه رفیق داشتم اسمش « سید محمد مجتبی جعفری نژاد ثانی لطف آباد دله» بود. فکر کنم باباش هر اسمی میزده ،مینوشته این نام کاربری موجود است!

 

یه بارم گوشیم از دستم افتاد رو لپتاپم ، LCD هر دو شکست! برای اولین بار در زندگیم با یه تیر دوبار گند زده بودم!!

 

امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

نوشته های مشابه

‫۵ نظرها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا