بیوگرافی

بیوگرافی سارا و نیکا ؛ بازیگران پایتخت

چند سالیست که به دیدن یک سریال محبوب و دوست داشتنی در روزهای نوروزی عادت کرده ایم. این سریال که پایتخت نام دارد ، توانسته است به خوبی مورد استقبال مردم قرار گیرد. فصل ششم این سریال در نوروز ۹۹ پخش شد که بر اساس بیانیه کارگردان آن ، قسمت آخر سریال بدلیل شیوع ویروس کرونا ، هنوز ساخته نشده و به زمانی دیگر موکول شده است. از این بحث ها که بگذریم ، خوب است نگاهی به دو بازیگر دوست داشتنی و شیرین این سریال یعنی سارا و نیکا ، دختران خانواده معمولی بپردازیم. پس با ما باشید تا بیوگرافی سارا و نیکا را مورد بررسی قرار دهیم. بیوگرافی سارا و نیکا

بیوگرافی سارا و نیکا

سارا و نیکا دوقلو هایی همسانی هستند که از اولین سری سریال که در سال ۸۹ ساخته شد تاکنون مجموعه پایتخت را همراهی کرده اند. دوقلوهای نامبرده در ۸ مرداد ۱۳۸۳ در تهران، ایران متولد شدند. نیکا ۱ دقیقه از سارا بزرگتر است. نسرین جلیلی مادر سارا و نیکا کارمند است و پدر سارا و نیکا فوتبالیست بود و به مدت ۱۵ سال در لیگ جوانان در تیم های عقاب و راه آهن بازی کرد اما به خاطر حادثه ای که در فوتبال برایش پیش آمد دیگر نتوانست این ورزش را ادامه دهد.

سارا و نیکا در مصاحبه های گوناگونی که با رسانه ها داشتند همواره در پاسخ به این سوال که علاقه ای به بازیگری دارند پاسخ داده اند در حال حاضر هنوز تصمیمی نگرفته اند و دوست دارند درس خواندن را ادامه دهند. نیکا به دامپزشکی علاقه زیادی دارد و عکس های زیادی از سارا و نیکا در کنار های سگ های مختلف منتشر شده است.

اولین تجربه حضور هنری سارا و نیکا به سریال دوباره زندگی به کارگردانی نادر مقدس در سال ۱۳۸۴ بر میگردد که ۹ ماه بودند و در آن سریال نقش دو خواهر را ایفا می کردند که در کودکی از یکدیگر جدا شده بودند و یکی در خانواده ای ثروتمند و دیگری در خانواده مذهبی بود.

بیوگرافی سارا و نیکا

نحوه ورود به پایتخت

آقای رسول حاتمی بر اساس شناختی که از این خانواده در سریال دوباره زندگی داشت آنها را برای بازی در سریال پایتخت به سیروس مقدم معرفی کرد و پس از تست دادن در دفتر برزو نیک نژاد (فیلمنامه نویس) برای نقش دوقلوهای پایتخت انتخاب شدند. پس از پایان فصل دو سریال پایتخت سارا و نیکا به همراه پدر و مادرشان به سوئد مهاجرت کردند تا در این کشور ادامه تحصیل دهند.

سارا و نیکا، کودکی شان را در پایتخت پشت سر گذاشتند. شاید به همین خاطر است که در پشت صحنه کار، زندگی می کنند. آنها از همان روز اول ریما رامین فر و محسن تنابنده را بابا و مامان خطاب کرده و با این کارشان فاصله ها را کم کردند. آنها نور چشمی اهالی پایتخت هستند و همه هر کاری را انجام می دهند که به دوقلوها خوش بگذرد.

مادر خواهران دوقلو : راستش باخانم غفوری (تهیه کننده) و آقای مقدم قرار گذاشتیم هرسال که سریال پایتخت ساخته بشه سارا و نیکا را بیاوریم ایران تا بازی کنند و تمایلی به حضور آنها در آثار دیگری نداریم. نسرین جلیلی می گوید: فعلا نمی خواهیم بچه ها بازیگر شوند زیرا الان در مرحله ای هستند که باید درس بخوانند و بازی در سریال پایتخت برایشان کافی است.

بیوگرافی سارا و نیکا

ازدواج سارا و نیکا در پایتخت ۵

سارا و نیکا در طول این سال ها و ساخت مجموعه های پایتخت روز به روز نقش شان پر رنگ تر شده است اگر چه در سریال پایتخت یک دیالوگ های آنها بسیار کوتاه و تک کلمه ای بود ولی با بزرگ شدن دوقلو ها نویسندگان با فراغ بال برای آنها متن می نویسند. به طوری که در پایتخت ۳ اسم رستوران هما و عمه فهیمه رستوران سارونیکا بود که بخشی از داستان را به خود اختصاص داده بود.

اما با حضور سارا و نیکا در سریال پایتخت ۵ بخش زیادتری از بار داستان به آنها اختصاص پیدا کرده است تا آنجایی که هومن حاجی عبداللهی بازیگر نقش رحمت در سکانسی از این سریال از ارسطو می خواهد که سارا و نیکا را برای برادرانش رحمان و رحیم از نقی خواستگاری کند. و این خود نویدی برای پر رنگ تر شدن حضور سارا و نیکا در پایتخت ۵ است یا در قسمت اول سریال سارا و نیکا عمه خودشان را که در مجلس ختم بهبود حالش بعد شده است به درمانگاه می برند!

چرا دیالوگ های این دو بازیگر در پایتخت کم است؟

سارا و نیکا در این باره می گویند:

خیلی ها میگفتند چرا آنقدر کم دیالوگ می گویید، آخر دیالوگ ها که دست ما نیست، نمی توانیم در این مورد کاری کنیم و تصمیم با نویسندگان است. البته در بین این انتقاد ها یکی نوشته بود این دو بچه بخاطر اینکه در یک شهر کوچک بزرگ شدند و پدر و مادر ساده ای دارند، پس باید هم همین قدر کم حرف باشند.

دوری از خانواده واقعی برای بازی در پایتخت ۴

برای بازی در پایتخت ۴ به همراه دایی خود به ایران آمدند و در طول فیلمبرداری پدر بزرگ و مادربزرگ شان در مازندران همراه آن ها بودند.

سارا:مامان مون باید از محل کارش مرخصی می گرفت و همراه ما می اومد ولی به خاطر اینکه یک بار با محل کارش صحبت کرده بود و بعدش به دلیل عدم تماس گروه پایتخت که بعدها فهمیدیم سوءتفاهم بوده، دیگه نمی تونست مرخصی بگیره؛ همین شد که ما رو با دایی مون که دقیقا همون زمان برای دیدن مادربزرگ مون می خواست به ایران بیاد، به ایران فرستاد.

نیکا:دوری از مامان مون، خیلی برامون سخته و هیچ وقت فکر نمی کردیم که روزی اتفاقی بیفته که ما رو از هم جدا کنه اما اینجا هر روز صبح از طریق اسکایپ با مامان که سوئده چت تصویری داریم که کمی از سختی این دوری کم کنیم.

 

امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 1 میانگین: 5]

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا