مذهبی

روز دوم محرم،ورود امام حسین (ع) و یارانش به کربلا

روز دوم محرم امام حسین(ع) به همراه یاران خود وارد سرزمین نینوا شد و در این هنگام بود که «حرّ» در نامه ای به عبیدالله بن زیاد، ورود حسین بن علی(ع) را به اطلاع او رساند و همین آغازی بر مصائب اهل بیت(ع) بود. امام حسین(ع) در دوم محرّم سال ۶۱ هجرى به اتّفاق یاران خویش به سرزمین کربلا وارد شد ،که  سرآغاز حماسه هاى عظیم عاشوراست. مصائب اهل بیت علیهم السلام از روز دوم محرّم که وارد کربلا شدند شروع شد و روز به روز کار را بر آنها سخت تر کرد.

ورود کاروان اباعبداللّه (ع) به کربلا

بنابر مشهور در سال۶۱ هجری قمری در این روز کاروان اباعبداللّه الحسین علیه السلام به سرزمین کربلا وارد شد. امام پرسیدند: نام این زمین چیست؟ چون حسین (ع) شنید که این زمین کربلا است خاک آن را بویید و فرمود: این همان زمین است که جبرئیل از آن به رسول خدا (ص) خبر داده و من در آن کشته می‌شوم.

آن هنگام حضرت گریست و فرمود: «بار خدایا! من از کرب و بلا به تو پناهنده‌ام، پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد و جدّم رسول خدا چنین وعده داد.» سپس اصحاب امام (ع) پیاده شدند و بار و اثاثیه را فرود آوردند.

حضرت(ع) اهل بیت خود را جمع کرده، نظری بر آنها افکند و گریست. سپس فرمود: «خدایا! ما عترت پیغمبریم، ما را از حرم جدّمان راندند و بنی امیه در حقّ ما ستم روا داشتند. خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و بر دشمنان پیروز گردان«.

نامه ابن زیاد به امام حسین(ع)

سپاه حرّ نیز در ناحیه دیگری در مقابل امام اردو زدند. در این روز حر بن یزید ریاحی ضمن نامه‌ه‏ایی عبیداللّه‏ بن زیاد را از ورود امام علیه السلام به کربلا آگاه نمود. عبیدالله بن زیاد نامه‌ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: «اما بعد؛ ای حسین! به من خبر رسیده که به کربلا منزل گرفتی.

من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم و سیر نخورم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز ایی! والسلام.» امام (ع) فرمود: این نامه را جوابی نیست! مردمی که رضای خلق را به خشم خدا خریدند رستگار نشوند. قاصد برگشت و او را خبر داد و آن دشمن خدا سخت خشمگین شد و رو به عمربن سعد کرد و او را به جنگ با حسین(ع)مامور نمود.

اللهم أعوذ بک من الکرب و البلاء

در تاریخ نوشته شده که وقتی امام حسین علیه السلام به کربلا رسیدند، مشتی خاک از زمین برداشته، آن را بوییدند و فرمودند: «اینجا همان قتلگاه و خوابگاه ماست.» در ابتدای این سرزمین، اسب امام علیه السلام از اینکه وارد این خاک شود پرهیز می کرد و عنوان شده که امام هفت اسب عوض کردند و با هفتمین اسب وارد سرزمین کربلا شدند؛ آن هم در حالی که لباس یادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر تن داشتند.

آن حضرت با ورود به کربلا نام آن سرزمین را پرسیدند. افرادی که آن محل را می شناختند، چندین نام را گفتند. در این میان، یک نفر نام کربلا را برد و امام با شنیدن این نام فرمودند: «اللهم إنی أعوذ بک من الکرب و البلاء.»

همچنین در تاریخ ثبت شده که در این روز بود که  حضرت سیدالشهدا علیه السلام شهادت خود و حمل سر مبارک را بر روی نیزه،  برای زهیر بن قین بازگو کردند.

امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا