مذهبی

میثم تمار که بود و چگونه شهید شد؟

میثم تمار که بود و چگونه شهید شد؟

امیدواریم از خواندن این مطلب، ((میثم تمار که بود و چگونه شهید شد؟)) لذت ببرید و برایتان مفید باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.

میثَم تمّار اَسَدی کوفی، از یاران امام علی(ع)، امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع)، که پیش از واقعه کربلا در کوفه به شهادت رسید. از جزئیات زندگی میثم، اطلاعات روشنی در دست نیست. او در کوفه خرمافروشی می‌کرد. کرامات و پیش‌گویی‌هایی به او نسبت داده‌اند. او به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد. مرقد میثم تمار، در نزدیکی مسجد کوفه قرار دارد.

با وجود ریشۀ عربی نام میثم، و پدرش یحیی، او اصالتاً عجم و غیرعرب بود و چون بردۀ زنی از بنی‌اسد بود، به طریق ولاء به این قبیله انتساب یافت.

بعداً حضرت علی او را از آن زن خرید و آزاد کرد و چون نامش را پرسید، گفت سالم نام دارم. حضرت به او فرمود پیامبر اکرم(ص) مرا آگاه کرده است که والدین عجمی‌ات تو را میثم نامیده‌اند. میثم سوگند خورد و سخن خداوند و پیامبر(ص) و علی علیه‌السلام را تصدیق کرد. سپس امام از او خواست به نام گذشته‌اش، که پیامبر هم او را آن گونه نامیده است، بازگردد. میثم پذیرفت و کنیه‌اش ابوسالم شد.
کنیۀ دیگر او ابوصالح بود.

فضائل میثم

بزرگترین فضیلت‏یک انسان، همان ایمان و علم و تقواست که در میثم نیز وجود داشت.اما اضافه بر اینها، گاهی برجستگیهای خاصی در شخصیت‏یک مؤمن متقی وجود دارد که او را نسبت‏به دیگران، برتر می‏ سازد. در این بخش، اشاره‏ای کوتاه به بعضی از این صفات ارزنده و امتیازات و فضایل خاص میثم می‏شود:

سخنوری

میثم، بیانی رسا داشت و در نطق و سخن، توانا و فصیح بود. سخنوری میثم تمار را از این واقعه که نقل می‏شود می‏توان دریافت:
در بازار، میثم، رئیس صنف میوه ‏فروشان بود. هرگاه قرار بود در جایی و نزد کسی و یا موقعیت مهمی، سخنی گفته شود از میثم تمار می‏خواستند که سخنگویشان باشد. گروهی از بازاریان نزد میثم رفتند تا باهم به عنوان شکایت از حاکم و عامل بازار، پیش «ابن زیاد» بروند که والی شهر کوفه بود. در این برخورد و دیدار با ابن‏ زیاد میثم بود که به نمایندگی از دیگران با رشادت به سزایی سخن گفت. خود میثم در باره این دیدار و سخنها می‏گوید:
ابن زیاد، با شنیدن گفتارم به شگفتی افتاد و در سکوت فرورفت.همین بیان صریح و حقگویی آشکار باعث ‏شد که از میثم کینه‏ ای در دل ابن زیاد بماند.

میثم تمار که بود و چگونه شهید شد؟
میثم تمار که بود و چگونه شهید شد؟

راوی حدیث در صدر اسلام

با آن استعداد خاص و موقعیت‏ خوبی که میثم داشت، احادیث زیادی از علی(ع) شنیده بود، و آن گونه که از گفته‏ های پسرش بر می‏آید، حتی کتابی که مجموعه‏ ای از احادیث ‏بود تالیف کرده است، لیکن متاسفانه از نوشته‏ های او چیزی باقی نماند و راویان دیگر هم به خاطر درک نکردن موقعیت و اهمیت آن به نقل از وی نپرداختند و بیشتر آنها از دسترس دور ماند. فقط اندکی از روایات میثم در کتابهای حدیث نقل شده است. پسرانش یعقوب و صالح از نوشته‏ های او روایت نقل می ‏کردند.

پیشگویی حضرت علی علیه‌السلام از شهادت میثم

وی افزود: ما یک صحنه پررنگ دیگری از جناب میثم داریم که در لایه‌های تاریخ ذکر شده و بسیار روشن است و آن داستان از این قرار است که ایشان یک صبحی خدمت امیرالمومنین علیه‌السلام می‌رسد و به منزل حضرت می‌رود. حضرت در چشمان میثم خیره می‌شود و می‌فرماید: به خدا قسم روزی را می‌بینم که به خاطر دوستی تو با من، دست و زبانت را می‌برند و تو را از نخل آویزان می‌کنند.

حجت‌الاسلام هادی‌منش با اشاره به این مطلب که طبیعتا میثم بسیار تعجب می‌کند، عنوان کرد: میثم می‌پرسد: آیا واقعا این اتفاق می‌‌افتد؟ حضرت می‌فرمایند: آری به خدای کعبه قسم که این اتفاق می‌افتد و این رازی است که پیامبر صلی الله علیه و آله به من گفته است. میثم در پاسخ به امیرالمومنین می‌گوید: هرگز پیامبر اکرم دروغ نمی‌گوید و من ایمان دارم همان چیزی که شما فرمودید، اتفاق می‌افتد.

وی با بیان اینکه میثم از این خبر که با محبت امیرالمومنین علیه‌السلام و به واسطه همین محبت، شهید می‌شود، بسیار خوشحال می‌شود گفت: در واقع در زندگی میثم، دو راز (نام قبلی و کیفیت از دنیا رفتن میثم) مکشوف می‌شود که هر دو، رازهایی هستند که امیرالمومنین علیه‌السلام از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله آنها را برای میثم می‌گوید.

شهادت میثم تمار

وی از عاشقان و مریدان امام علی علیه‌السلام و فرزندانش امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام بود و در آن سالی که امام حسین علیه‌السلام بر علیه یزید قیام کرد، میثم در آن سال به سفر حج رفته بود و در بازگشت به کوفه در قادسیه دستگیر شد.

در آن ایام با آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه و شهادت مسلم بن عقیل علیه‌السلام در این شهر، رعب و وحشت عظیمی اهالی این دیار را فراگرفته بود و عبیدالله بن زیاد حکومت نظامی بسته و کنترل کننده‌ای اعمال می‌کرد و تمامی دوستان و دوستداران ولایت را دستگیر و شکنجه می‌نمود.

از جمله میثم تمار را پیش از رسیدن به خانه‌اش در قادسیه دستگیر کرده و او را به قصر عبیدالله بردند و عبیدالله از وی خواست که از علی علیه‌السلام برائت بجوید و وی را دشنام دهد. ولی میثم تمار از این کار امتناع کرد و مناقب علی علیه‌السلام را بر زبان جاری کرد.

عبیدالله هر چه تلاش کرد، فایده‌ای نداد و از روی خشم و غضب دستور داد وی را در بالای داری به صلیب کشند و هیچ‌گونه آب و غذایی ندهند تا جان دهد. ولی میثم تمار در بالای دار نیز از مناقب و فضایل اهل بیت علیهم‌السلام سخن می‌گفت و اهالی کوفه با اجتماع در پای دار او به سخنانش گوش فرا داده و بر دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام لعنت می‌فرستادند.

عبیدالله دستور داد که بر دهانش لجامی زده تا وی را از گفتن بازدارند. این نخستین لجامی بود که در تاریخ اسلام بر دهان یک انسان زدند و او را از گفتن بازداشتند. میثم سه روز تمام در بالای دار مقاومت کرد و تا توانست از نیکی‌های امیرمؤمنان علیه‌السلام و فضائل اهل بیت علیهم‌السلام و ستمکاری‌های یزید بن معاویه و عبیدالله بن زیاد، سخن گفت و مردم را از ناآگاهی و نادانی بیرون آورد و با واقعیت‌ها آشنا کرد.

در روز چهارم دست‌ها و پاهایش را قطع و زبانش را از کام بیرون آوردند و بر بدن شریفش نیزه زدند و به همان حالی که مولایش امام علی علیه‌السلام پیش‌گویی کرده بود، وی را به شهادت رسانیدند.

شهادت وی روز ۲۲ ذی الحجه سال ۶۰ قمری، ده روز پیش از آمدن امام حسین علیه‌السلام به کربلا واقع گردید. قبر شریف وی از زیارتگاه‌های معروف عراق است که در سمت جنوب مسجد اعظم کوفه قرار دارد و شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم‌السلام، آن را زیارت می‌کنند.

[تعداد: 0   میانگین: 0/5]

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا