بیوگرافی

امیر کبیر کی بود و چگونه کشته شد؟

امیر کبیر کی بود و چگونه کشته شد؟

امیدواریم از خواندن این مطلب، ((امیر کبیر کی بود و چگونه کشته شد؟)) لذت ببرید و برایتان مفید باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.

میرزا تقی خان، پسر کربلایی محمد قربان فراهانی، ملقب به اتابک اعظم امیر نظام و امیر کبیر، از بزرگترین رجال سیاسی و بزرگترین وزرای ایران در حدود سال ۱۲۲۳ قمری در فراهان به دنیا آمد.وی در خانواده‌ای از طبقات پایین جامعه به دنیا آمد. امیر کبیر کودکی و نوجوانی را در کنار خانواده قائم مقام سپری کرد. او از هوش سرشاری برخوردار بود.

دوران کودکی و جوانی میرزا تقی خان زیر نظر و تربیت قائم مقام سپری شد. او شیوه‌های منشی گری، نامه‌نگاری و صدور احکام دیوانی را از قائم مقام آموخت تا آنجا که قائم مقام، تحریر و نگارش پاره‌ای از احکام و نوشته‌ها را به میرزا تقی‌خان محول کرد.

به تدریج کار او در محدوده شغل دبیری قرارگرفت و از رموز و ضوابط امور اداری و دیوانی به خوبی آگاهی یافت و به خاطر کفایت و لیاقتی که وی از خود نشان داد و بیشتر از آن علاقه شدیدی که ناصرالدین شاه به وی داشت به سمت صدراعظمی شاه منصوب شد.

در ادامه کارهایی که امیر کبیر در ایران انجام داد را باهم میخوانیم و در پایان اینکه امیر کبیر چگونه کشته شد؟

صدرات امیر کبیر

محمد شاه در ششم شوال ۱۲۶۴قمری ( ۱۲۲۷ شمسی) درگذشت و ناصرالدین میرزا ، دوازده روز پس از آن در ۱۸ شوال همان سال ( ۱۲/۵/۱۲۲۷ شمسی) پادشاهی خود را در تبریز اعلام کرد، میرزاتقی خان وزیرنظام با قدرت و سیاست شاه و همراهان را به سوی تهران به حرکت در آورد و توانست هزینه لازم را از طریق بازاریان تبریز فراهم کند، تأمین هزینه سفر ناصرالدین میرزا به تهران و کاردانی او سبب شد که در راه تبریز – تهران به لقب امیرنظامی مفتخر شود .

زمانی که شاه در ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ ق ( ۲۹/۵/۱۲۲۷ ش) در تهران بر تخت نشست امیرنظام لقب امیرکبیراتابک یافت و فرمان صدر اعظمی ( نخست وزیری) گرفت . در این ایام شاه هفده سال و نه ماه و هفده روز از عمرش گذشته بود.

امیرکبیردر۲۶ بهمن ۱۲۲۷شمسی (۲۲ربیع الاول ۱۲۶۵قمری ) با عزت الدوله خواهر ناصرالدین شاه ازدواج کرد.

پس از اینکه امیرکبیر در عین شایستگی و سزاواری به صدرات رسید و قدرت کسب کرد نخست به امنیت داخلی پرداخت و کشور را که بعد از جنگ با روسها دچار هرج و مرج ، یاغیگری و گردنکشی در استانها و بلاد مختلف شده بود تحت امر و نظم خود درآورد ، سالار را که در خراسان گردنکشی می کرد و از جانب روسها و انگلیسی ها حمایت می شد سرکوب کرد، محمد علی باب را در قلعۀ فلک الافلاک اعدام کرد ، فارس و بلوچستان را آرام ساخت و در همۀ مناطق عشیره نشین و هرجا که ممکن بود آشوبی برخیزد قراول خانه ایجاد کرد تا در سراسر مملکت از هرات تا سرحدات قفقاز امنیت برقرار گشت

لحظه روی کار آمدن امیرکبیر ایران در چنگال استعمار خارجی و استبداد داخلی قرار داشت ، روسیه و انگلیس در همۀ کارهای ایران دخالت می کردند و مأموران آنها آشکارا در دربار، ارتش، وزارتخانه ها و بازار حضور داشتند و نظرات خود را اعمال می کردند نظم و قانون در کشور وجود نداشت و هیچ کس از جان و مال و ناموس خود در امان نبود در چنین زمانی بود که امیرکبیر زمام امور را در دست گرفت  در نامه هایی که به نمایندگان سیاسی و نظامی روس می نوشت و در جواب هایی که می داد دلیری و ثبات رأی و میهن پرستی موج می زد ، در چنین فضایی بود که امیرکبیر با استفاده از هوش سرشار، دانش و تجربه، همت بلند و نیت پاک خانوادگی، پس از برقراری امنیت در کشور به انواع اصلاحات دست زد.

امیر کبیر کی بود و چگونه کشته شد؟
امیر کبیر کی بود و چگونه کشته شد؟

اصلاحات امیرکبیر چه بود؟

  1. اصلات عمومی شامل : تشکیلات جدید اداری، حذف مستمریهای گزاف درباریان، سرو سامان دادن به مالیه و خزانه مملکت، تعیین حقوق معین برای همۀ شاهزادگان و درباریان حتی خود پادشاه ، ایجاد تعادل در دخل و خرج کشور .
  2. اصلاحات نیروی نظامی شامل : پرداخت حقوق سربازان و دیوانیان ، هرچند کم و ناچیز بود ولی با پرداخت بموقع موجب دلگرمی آنان می شد ، تأسیس کارخانه های اسلحه سازی و توپ ریزی ، تربیت افسران جدید و برقراری درجه های نظامی ، تأسیس نیروی دریایی با خرید چند کشتی ، ایجاد فوج های نظامی ، . . .
  3. اصلاح دستگاه عدالت شامل : جدا کردن امور شرعی و عرفی ، برقراری حکومت قانون ، جلوگیری از بست نشینی و تحت حمایت قراردادن اقلیت های مذهبی و زرتشتی ، مسیحی و یهودی .
  4. اصلاحات اخلاق مدنی : جلوگیری از رشوه خواری ، دزدی ، القاب و عناوین ناپسند کارمندان دولت ، تملق گویی، مدیحه سرایی، هرزه گی و قداره کشی.
  5. اصلاح امور شهری شامل : تأسیس چاپارخانه و پست جدید ، سنگفرش خیابانها ، قانون تقسیم آب ، انتقال آب از کرج به تهران ، تأسیس نیروی انتظامی در شهرها .
  6. صنعت جدید : حمایت از صنایع ملی و کالاهای وطنی ، استخراج معادن ، تأسیس کارخانه های صنعتی و پارچه بافی ، شرکت دادن ایران در نمایشگاه های بین المللی و عرضۀ محصولات ، فرستادن استادان فنون و حرف به روسیه جهت کارآموزی .
  7. کشاورزی : ساختن چند سد ، کشت بعضی محصولات جدید ، گرفتن شیلات از روسها و سپردن آن به دست ایرانیان.
  8. تجارت : پشتیبانی از بازرگانی داخلی و خارجی ، افزایش صادرات ، بنای تیمچۀ امیر.
  9. امور دینی : شکیبایی دینی ، حمایت از حقوق اقلیتهای مذهبی ، تشویق به استفاده از احادیث و روایات مذهبی معتبرو نظرات فقها بجای مرثیه های سست و خفیف مذهبی.
  10. علم و فرهنگ : تأسیس مدرسه دارالفنون ، استخدام استادان خارجی ، ترجمۀ کتابهای اروپائی، انتشارروزنامه وقایع اتفاقیه ، تأسیس چاپخانه و تشکیل هیأتی از مترجمان زبانهای اروپائی ، و بسیاری اقدامات و اصلاحات ارزنده دیگر…

ماجرای تبعید امیرکبیر

مهد علیا و دیگر مخالفان امیرکبیر اما با وجود اینکه پیروزی بزرگی به دست آورده بودند، به آن اکتفا نکرده و به توطئه چینی‌های خود ادامه دادند.

آن‌ها می‌دانستند که صرف وجود امیرکبیر در تهران، چه اندازه برایشان مشکل آفرین است و نیز به خاطر تعلق خاطر شاه به او همواره احتمال بازگشت دوباره امیرکبیر به قدرت توسط شاه وجود دارد. این بود که با همکاری و مشاوره با کلنل شیل، وزیرمختار انگلیس، هم شاه و هم امیرکبیر را راضی کردند که امیر به حکومت کاشان منصوب شود.

پس از آن نیز شایعه کردند که امیرکبیر قصد پناهنده شدن به سفارتخانه روسیه را دارد و با این شایعات شاه را بیم ناک کردند. شاه نیز امیر را از کلیه مناصب دولتی و لشکری (امیرنظامی و حکومت کاشان) عزل کرد. یک یا دو روز بعد امیر همراه با مادر و همسر و فرزندانش (علی‌رغم مخالفت شاه و مهد علیا) راهی فین کاشان شد.

 امیرکبیر چگونه کشته شد؟

امیرکبیر که استقلال ایران را جان تازه‌ای بخشیده بود و اقتدار دولت مرکزی را به رخ جهانیان کشیده بود، مورد حسد و دشمنی بسیاری قرار گرفت. دولت‌های خارجی استعمارگر به‌ویژه روس و انگلیس از دشمنان اصلی او بودند. همچنین دشمنان و عوامل داخلی براندازی او یعنی درباریان ناراضی، شاهزادگانی که از تعدیل مواجب ضرر کرده بودند، سیاسیونی که در دولت‌های پیشین سیاست‌های حکومتیشان با شکست روبرو شده بود و نسبت به موفقیت‌ها واصلاحات امیرکبیر حسادت داشتند همگی زیر لوای مهدعلیا مادر شاه جمع شدند و به تحریک شاه  و دسیسه علیه او مشغول شدند.
سرانجام استبداد ذاتی حکومت قاجار که اقتدار و ارزش اجتماعی فرد دیگری غیر از مستبد حاکم را تاب نمی‌آورد سبب شد تا این توطئه‌ها موثر واقع شود و شاه نتواند اقتدار و شکوه امیر را تحمل کند.
ناصرالدین شاه به تحریک اطرافیانش ابتدا تلاش کرد از اختیارات امیر بکاهد بنابراین او را کمتر به دربار احضار می‌کرد و دستخط‌های خود را مستقیما خطاب به دیگران می‌نوشت. کم کم عرصه چنان بر امیر تنگ شد  که طی نامه‌ای از شاه خواست که  نیت اصلی خود را آشکار کند تا امیر هم بدان‌ها گردن نهد! پس از کشمکش‌های سیاسی بین شاه و امیر سرانجام شاه در ۲۲ آبان سال ۱۲۳۰ حکم عزل امیر از صدارت صادر شد.
متن نامه شاه در این باره از این قرار است:
«چون صدارت عظمی و وزارت کبری زحمت زیاد دارد و تحمل این مشقت بر شما دشوار است شما را از آن معاف کردیم  باید به کمال اطمینان مشغول عمارت نظام باشید…»
شاه که از محبوبیت امیر کبیر در میان مردم و سپاهیان واهمه داشت و می‌ترسید شاید امیر در مقابل حکم عزل خود واکنش نشان دهد و علیه شاه دست به اقدام خشونت آمیزی بزند ابتدا امیر را از وزارت بر کنار ساخت، ولی امارت نظام را برای چند روزی باقی گذاشت  اما امارت نظام او هم چندی بیش نپایید. امیر سعی کرد با شاه ملاقات نماید و از زائل شدن ثمره اقداماتش جلوگیری کند اما تلاش‌های او بی نتیجه ماند. تنها کسی که در این روز‌ها بین امیر و شاه وساطت کرده و میخواست بین آن دو آشتی بر قرار کند، عزت الدوله همسر امیر و خواهر شاه بود. میرزاآقاخان نوری، صدراعظم تازه شاه، وابستگان پول پرست خود را در مصدر کار‌های نظام قرار داد و چنان در امور سپاه مداخله کرد که امیر به تنگ آمده و در نامه‌ای به شاه نوشت:
«این غلام نمی‌تواندنظم دهد، با بی‌نظمی کار از پیش نمی‌رود … این درد غلام را می‌کشد که فردا مردم گویند آن نظم میرزاتقی خان گذشت. مرگ را برخود گواراتر از این حرف می‌داند … امر امر جهان مطاع است»
شاه به این نامه نه تنها اعتنایی نکرد بلکه تصمیم گرفت امیرکبیر را به کاشان به تبعید بفرستد، اقدام دالگورکی، سفیر روس در تهران نیز که اعضای سفارت روس را به منزل امیرکبیر فرستاد و شایع کرد امپراتور روسیه، امیر را زیر چتر حمایتی خود گرفته؛ شک و تردید و خشم را در دل شاه بیشتر و او را در این اقدام مصمم‌تر کرد.
امیر در ۲۹ بهمن ۱۲۳۰ از تمام خدمات دولتی‌اش محروم و تبعید شد و سپس شاه فرمان قتل امیرکبیر را که خطاب به حاج علی خان مراغه‌ای حاجب الدوله معروف به «آقا علی»بود  صادر کرد.
متن فرمان  شاه برای قتل امیرکبیر اینگونه است:
«چاکر آستان ملائک پاسبان فدوی خاص دولت ابد مدت حاج علی خان پیشخدمت، خاصه فراشباشی دربار سپهر اقتدار مامور است که به فین کاشان رفته میرزاتقی خان فرهانی را راحت نماید و در انجام این ماموریت بینالاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد.»
وقتی حاج علی خان با همراهانش به باغ فین رسیدند علی اکبر بیک چاپار دولتی، منتظر بیرون آمدن امیر از حمام بود تا جواب نامه مهدعلیا به عزت الدوله را بگیرد. فراشباشی با ماموران خود وارد حمام شدند و راه ورود و خروج حمام را بستند.
سپس فراشباشی فرمان شاه را به او اعلام کرد. امیر خواست همسرش عزت الدوله را ببیند و یا وصیت کند اما اعتماد السلطنه به او این اجازه را نداد. پس امیر به دلاکش دستور داد تا رگ‌های هر دو بازویش را بزند.
امیر را ابتدا در کاشان دفن کردند. چند ماه بعد، به اصرار همسرش عزت‌الدوله او را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی که درب آن به سوی صحن امام حسین(ع) باز می‌شد به خاک سپردند.

لطفا نظرات خود را درباره “امیر کبیر کی بود و چگونه کشته شد؟” با ما در میان بگذارید.

امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا